مرکز آفرینشهای هنری معبر
مرکز آفرینشهای هنری معبر
یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:آرایش دختران, :: 12:30 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

تست كنكور هنر
اولين هنري كه پس از ديدن چهره آرايش كرده دختران امروزي به ذهن شما متبادر ميشود چيست؟
الف: مينياتور.   

ب: صافكاري، بتونه كاري و نقاشي اتومبيل !!    

ج: دوپينگ!!!!     

د: من به ناموس مردم نگاه نميكنم

یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:مادر شهید, :: 12:27 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

مادران شهدا

طلاهایش را که داد، از در ستاد پشتیبانی جنگ بیرون رفت
جوان داد زد:
خانوم! رسید طلاها!
خندید و گفت:
من برای پسرم هم رسید  نگرفتم

یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:شهادت , مرگ, :: 12:26 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

اگر شهید نشویم ،

باید بمیریم

خنده فرشتگان برای دختران بد حجاب و خانواده آنها
رسول خدا (ص) از حضرت جبرئیل (ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند ؟

 جبرئیل (ع) فرمود : بله
(یکی از آنجاهائی که فرشتگان می خندند )

زمانی است که زن بی حجاب و بد حجابی می میرد ، و بستگان او را در قبر می گذارند و روی آن زن  را با خشت و خاک می پوشانند تا بدنش دیده نشود . فرشتگان می خندند و می گویند :

تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هرکسی را تحریک می کرد و به گناه می انداخت پدر و مادر و شوهرش و ... از خود غیرت نشان ندادند  و او را نپوشاندند ، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می پوشانند .


منبع : مواعظ العددیه : ص 90 ، فوائد الرضویه : ص 563 . از مرحوم شیخ عباس قمی

یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:دشمن , گناه , جاده, :: 12:18 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

جاده لغزنده است
دشمنان مشغول کارند
با احتیاط برانید
با دنده لج و گناه حرکت نکنید
سبقت از خیلی گناهان و شیطان ممنوع
دیر رسیدن به پست و مقام و یا لذت گناه ، بهتر از هرگز نرسیدن به امام است
اگر پشتیبان ولایت نیستید، لااقل کمربند دشمن را نبندید
با وضو وارد شوید ... این جاده مطهر به خون شهداست!....

یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:ترکش , حرام , حلال, :: 12:15 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

خوردنش حلال، بردنش حرام
مثل همۀ بسيجيان دو تكه تركش خمپاره برداشته بودم كه به يادگار با خودم ببرم منزل . برگ مرخصي ام را گرفتم و آمدم دژباني . دل و جگر وسايلم را ريخت بيرون ، تركش ها را طوري جاسازي كرده بودم كه به عقل جن هم نمي رسيد ولي پيدايش كرد . پرسيد : « چند ماه سابقه منطقه داري ؟ » گفتم :« خيلي وقت نيست » گفت : « شما هنوز نمي داني تركش ، خوردنش حلال است بردنش حرام ؟ » گفتم : « نمي شود جيرۀ خشك حساب كني و سهم ما را كه حالا نخورده ايم بدهي ببريم ! »

یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:جانباز, شهید , کمپوت , خوشی های جنگ, :: 12:9 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

پوست کمپوت 

داشتم تو جبهه مصاحبه می گرفتم کنارم ایستاده بود که یه هو یه خمپاره اومد و بومممممم ..... نگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین دوربینو برداشتم رفتم سراغش . بهش گفتم تو این لحظات آخر زندگی اگه حرفی صحبتی داری بگو ... 
در حالی که داشت اشهد و شهادتینش رو زیر لب زمزمه می کرد گفت : من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم . اونم اینکه وقتی کمپوت می فرستید جبهه خواهشا پوستشو اون کاغذ روشو نکَنید
بهش گفتم : بابا این چه جمله ایه قراره از تلویزیون پخش شه ها یه جمله بهتر بگو برادر ... 
با همون لهجه اصفهونیش گفت : اخوی آخه نمی دونی تا حالا سه دفعه به من رب گوجه افتاده

یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:شهید جهان آرا , شهید آوینی, :: 12:7 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

مكه براي شما فكه براي من...

بالي نمي خواهم

اين پوتين هاي كهنه هم مي توانند مرا به آسمان ببرند.

شهيد آويني

 

بچه ها اگر شهر سقوط كردآن را دوباره فتح مي كنيم

مواظب باشيد ايمانتان سقوط نكند.

شهيدجهان آرا

یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:گلوله , شهید, :: 11:53 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

عجب شانسی آوردم ...

 

شب عملیات من جلو بودم و علی پشت سرم

به دو سمت خاکریز می رفتیم

از زمین و آسمان آتش دشمن می بارید

در یک لحظه کلاه از سرم افتاد

علی داد زد: کلاتو بردار.....

خم شدم کلامو بردارم

که حس کردم یه گلوله از لای موهام رد شد

و پوست سرم و خراش داد....

برگشتم به علی بگم پسر، عجب شانسی آوردم

دیدم.....

گلوگه تو پیشانی علی خورده بود

پاسخ آیت‌الله صافی گلپایگانی به نامه دختر بدحجاب

بسم الله الرحمن الرحیم

مرجع عزیز و عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی

سلام علیکم؛

من فاطمه 21 ساله هستم. شما را بارها در مشهد دیدهام، و به شما به چشم یک پدر معنوی نگاه میکنم. آقا من یک دختر بدحجاب هستم، راستش نمیدانم حجاب چیست؟ چرا حجاب بر ما واجب است؟ چرا حجاب ارزش است؟ آیا چادر یک تکه پارچه با ارزش و مقدس است؟ دختر 9 ساله از چادر چه میداند؟ چرا فقط در دین ما چادر و حجاب وجود دارد، یعنی پیامبران دیگر نمیدانستند؟!

آیا معنای پوشش، نبودن من در جامعه نیست؟ پس چگونه باید برای جامعه مفید باشم؟ چرا ما زنان باید تاوان دلهای مریض بعضی مردان را بدهیم؟ آیا بهتر نیست حجاب در کشور اختیاری باشد؟ لطفاً مرا نصیحت کنید و به سؤالاتم جواب دهید که من پیجوی حقیقتم. منتظر پاسخ شما هستم.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

علیکم السلام و رحمة الله

دخترم! ان‌شاءالله تعالی تندرست و سعادتمند باشید و اندیشه‌های نیک و درست را در خود پرورش دهید.

نامه شما را خواندم. از بیداری باطن و معنویت پاک و اصالت فطرت شما امیدوار شدم.

نوشته‌اید پی‌جوی حقیقت هستید و نصیحت می‌خواهید. حقیقت ظاهر و آشکار است به هرچه نگاه کنید از ذره تا مجرّه، از زمین تا آسمان و کهکشان‌ها و جنبندگان بزرگ و کوچکی که با چشم غیر مسلح به زحمت رؤیت می‌شوند، آب و هوا، باغ و سبزه‌زارها و درخت‌ها، حیوانات برّی و بحری و این انسان، این من و تو و این همه دستگاه‌ها و تأسیساتی که در بدن ما برقرار است و علی الدوام بی‌آن‌که ما نقشی داشته باشیم به طور خودکار عمل می‌کنند، این همه گل‌ها، این همه میوه‌ها و این همه ... و این همه ...، همه انسان را نصیحت می‌کنند؛ همه حقیقت و حق را نشان می‌دهند که غافل نباشید، بیدار و هشیار باشید، از این کتاب آفرینش که میلیون‌ها و میلیون‌ها و میلیاردها و بیش از حساب و شمار درس بصیرت و بینش دارد بخوانید، و پند بگیرید.

بدانید که شما در برابر این معانی ژرف و این وجود پر از حکمت نباید آرام بنشینید. باید پرده‌های جهالت را هرچه می‌توانید پاره کنید، و به سوی روشنایی بیشتر گام بردارید.

مسأله حجاب و مسائل جنسی و جنسیتی را تحت احساسات جوانی دختر یا پسر نمی‌شود بررسی کرد، و نگاه غیر احساساتی باید به آن داشت.

این برنامه و روابط مرد و زن و حجاب، همه باید با دید عقل و مصلحت بررسی شود. مفاسد و مصالح بسیار در اینجا ملاحظه می‌شود. کرامت و شخصیّت زن بیشترین مصلحتی است که باید حفظ شود.

حجاب و پوشش و چادر و جدایی‌هایی که بین دو جنس به حکم عقل و شرع مقدس اسلام رعایت می‌شود همه، جامعه را از فساد، و خانواده را از ویرانی نجات می‌دهد. حجاب برای زن حصاری حصین و قلعه‌ای‌ محکم است.

در جامعه کاری که برحسب وضع طبیعی بین زن و مرد توزیع شده است هر دو کار است، هر دو شریف است، هر دو باید رعایت شود تا جامعه بر نظام درست برقرار باشد.

خانه‌داری زن از اشرف کارها است. زن خانه‌دار بیکار نیست. مرد هم که مشاغل بسا سخت بیرون را عهده‌دار است جهاد فی سبیل الله است. کارهای پر زحمت و سخت به عهده مرد است.

بعض افراد بی‌اطلاع، نگاه ظاهری به غرب و اروپا و آمریکا می‌کنند، و یک زن را می‌بینند که مثلاً وزیر یا وکیل شده است امّا هزاران زن را که در نهایت محرومیت‌های اقتصادی گوناگون هستند نمی‌بینند.

امروز در غرب، کار فساد بی‌حجابی و اختلاط زن و مرد به جایی رسیده است که از جلوگیری مفاسد آن عاجز شده و به مفاسد بسیار مخرب آن تن در داده‌اند.

در غرب طبق اخباری که خبرگزاری‌ها منتشر می‌کنند زن‌ها در هر نهاد و مخصوصاً نهادهای ارتشی مورد اذیت و آزار مردهای مافوق هستند. زندگی راحت و آرام و انسانی ندارند. موالید تا حد چهل و هشت درصد در شناسنامه بی پدر معرفی می‌شوند.

ما باید به تعالیم اسلام افتخار کنیم. سالم‌ترین مجتمعات و جوامع، مجتمعات اسلامی است. تفکیک جنسیتی برای سلامت جامعه شرط اساسی است. چادر و رعایت محرم و نامحرمی و اختصاص‌یافتن بعض مشاغل به زن، و بعض مشاغل به مرد بر اساس همین تفکیک لازم جنسیتی و ترتیبات و ضوابط آن است.

در احکام شرع جنبه‌های جسمانی و روحی مرد و زن ملاحظه شده است، و بر اساس صرف برتری‌دادن یک جنس بر جنس دیگر دستور و برنامه‌ای نیست. پیامبران همه به حجاب دستور داده‌اند، و اختصاص به اسلام ندارد، و حکم ملازم زن و مرد است.

همین روزها به یکی از وزراء در ایتالیا پیشنهاد کرده بودند که زنان مسلمان را از روبند ممنوع سازد، جواب داده بود که از کار و برنامه‌ای که حضرت مریم داشت کسی را منع نمی‌کنم! یعنی حضرت مریم هم حجاب کامل داشته‌اند.

دخترم راجع به حجاب، راجع به توانایی‌های زن و مرد و نقش این دو جنس در ساختن یک جامعه عقل‌پسند با کرامت، کتاب‌های بسیار شیعه و سنی، و مسلمان و کافر نوشته‌اند.

من به شما توصیه می‌کنم به تمام وجود اگر سعادت حقیقی خود را می‌خواهید، حجاب و تعلیمات عالیه اسلام را در همه برنامه‌ها رعایت کنید.

خداوند متعال شما را حفظ و به همه آرزوها و آمال مشروع و عقل‌پسند برساند، والسلام.

 19شعبان المعظم1433

لطف‌الله صافی/ مشهد مقدس

به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم

نامه یک جوان به علامه طباطبائی

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک نخبة الفلاسفه آیة الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمرکم ماشاءالله

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، ...

چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید.

در محیط و شرایطی که زندگی می کنم هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند

و مرا اسیر خود ساختهاند و سبب آن شدهاند که مرا از حرکت به سوی الله،

و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و میدارند.

درخواستی که از شما دارم برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم

و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟

یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و الا دیگران ادعای ناصحیت فراوان دارند.

دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم.

همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید،

همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).

 باز هم خاطرنشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاها موفق به پاسخ این سؤال نمی شود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم.

لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع می توانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید.

در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود وا گذارید. متشکرم.

امضا    23/10/1355

 

جواب علامه به نامه

علامه طباطبایی

السلام علیکم

برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده،

توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید.

به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید رضای خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد.

آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت،

به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد.

همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید.

هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید.

و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید.

این رویه را هر روز ادامه دهید.

این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است.

و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال،

حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود.

والسلام علیکم.

محمد حسین طباطبایی

لوازم التحریر یا لوازم التغییر ؟؟؟

مدتیه که هر جا میری لوازم التحریر بخری با صحنه هایی مواجه میشی که انسان را به فکر وادار می کنه !!!

روی اکثر لوازم التحریر موجود در بازار عکس هایی مثل باربی ، مرد عنکبوتی ، بن تن  و حتی بازیگران و خواننده های خارجی چاپ شده که جای بسی تأمله !!!

 

 

 اما آیا فکر کرده ایم که این لوازم چه تأثیری می تواند بر کودکان ما بگذارد ؟؟؟


 

مثل اینکه دشمن کار خود را خوب انجام داده اما ما ..... ؟؟؟

 

دستور خداوند متعال(جل جلاله و عظم شأنه) خطاب به من و شما :

وَ إِذَا قُرِىَ الْقُرْءَانُ فَاستَمِعُوا لَهُ وَ أَنصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

و چون قرآن قرائت شود همه گوش بدان فرا دهيد و سکوت کنيد، شاید مورد لطف و رحمت حق واقع شويد.

 

نمی دونم چرا وقتی قرآن تلاوت میشه اینقدر ما بی توجه شدیم و صحبت می کنیم و گوش نمی کنیم چی قرائت میشه ، شاید این دستور خدا رو درباره ساکت بودن و گوش دادن فراموش کردیم  ، نمی دونم شاید هم فراموش کردیم که قاری قرآن کلام خدا رو برای ما قرائت میکنه و بعبارتی خدا از حنجره اون قاری داره با ما صحبت میکنه

دوستان مراقب باشیم که عدم رعایت این دستور الهی می تواند بسیار برای ما خطرناک باشد

به مثال زیر توجه کنین :

در هنگام پرواز هواپیما از مسافرین خواسته می شود

تا موبایلهای خود را خاموش کنن و از موبایل در طول پرواز استفاده نکنن .

این بخاطر اینه که امواج موبایل می تونه در دستگاههای هدایت هواپیما اختلال ایجاد بکنه و یک اختلال کوچک در حین پرواز می تونه به سقوط منجر بشه

گوش کردن به تذکرات خلبان جهت سلامت ماندن خود مسافرین است که همه باید آنرا رعایت کنن

دوستان عزیزم  عدم توجه به این تذکر خدا هم می تونه برای ما خیلی خطرناک باشه ، خدای ناکرده خطر سقوط.

پس بیاییم و زین پس هنگام تلاوت آیات الهی ساکت باشیم و گوش فرا دهیم تا شاید مورد رحمت خدا قرار گیریم

انشا الله

دعای حضرت امام سجاد (ع) هنگام حلول ماه مبارک رمضان

سپاس خدائى را سزاست، كه ما را براى سپاسگزارى خود راهنمائى نمود، و از سپاسگزاران قرار داد، تا براى احسان و نيكيش از شكرگزاران باشيم، و ما را بر آن سپاسگزارى پاداش نيكوكاران دهد، و سپاس خدائى را سزاست كه دين خود را به ما عطا نمود، و ما را جزو ملت‏خويش (اسلام) اختصاص داد، و در راههاى احسان و نيكيش رهنمون كرد،تا به وسيله نعمتش در آن راهها رفته و به سوى رضا و خوشنوديش دست‏يابيم، سپاسى كه آن را از ما بپذيرد، و به وسيله آن از ما خوشنود گردد.

سپاس خدائى را كه رمضان را براى ما ماه تزكيه قرار داد

و سپاس خدائى را سزاست كه ماه خود رمضان را، ماه صيام و روزه، و ماه اسلام، و ماه تزكيه، و ماه تصفيه و پاك كردن (از گناهان)، و ماه قيام و ايستادن (براى نماز در شبها يا به پا خاستن در احياى اسلام و جهاد در راه خدا) را يكى از آن راههاى احسان قرار داد، آن چنان ماهى كه قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالى كه براى مردم راهنما (ى از گمراهى) و نشانه‏هاى آشكار رهبرى، و جدا كننده ميان حق و باطل است.

فضيلت ماه مبارک رمضان در کلام پیامبر اکرم (ص)

ماه بركت، رحمت و آمرزش، بهترين ماهها در نزد خداوند، ساعاتش بهترين ساعات، خواب مؤمنان عبادت، ضيافت الهي، ماه ميهان خدا، يك شب برابر هزار شب، دعاهاي مؤمنان مستجاب، نزول قرآن، تلاوت يك آيه از قرآن ثواب يك ختم قرآن، آمرزش گناهان، تسبيح نفسها، ماه سربلندي و سرافرازي مؤمنين در پيكار با خواستههاي نفساني و جبران غفلت انسانهاست.

2- ضيافت الهي:

و آن ماهي است كه به مهماني خدا خوانده شده و از جمله گرامي‌ داشته شدگان خداوند محسوب شده‌ايد.

3- ثواب بر اعمال ولو غير ارادي

نفس‌هايتان در آن تسبيح است، خوابتان در آن عبادت، عملتان در آن پذيرفته، و دعايتان در آن مورد اجابت است.

4- شرط حضور در مهماني خدا

پس با نيت‌هاي درست و دل‌هاي پاك، از پروردگارتان بخواهيد تا براي روزه‌داري آن و تلاوت كتاب خويش، توفيقتان دهد. چرا كه بدبخت، كسي است كه در اين ماه بزرگ، از آمرزش الهي محروم بماند.

5- ياد قيامت

با گرسنگي و تشنگي خود در اين ماه، گرسنگي و تشنگي روز قيامت را ياد كنيد.

6- ياد فقرا

به نيازمندان و بينوايانتان صدقه بدهيد.

7- رعايت اخلاق اجتماعي

به بزرگان خود احترام، و بر كوچك‌هايتان ترحم، و به بستگانتان نيكي كنيد.

8- كنترل زبان

زبانتان را نگه داريد (زبان خود را از گفتار ناپسند و زشت نگهداريد)

9- كنترل چشم

چشم‌هايتان را از آنچه نگاه به آن حلال نيست، بپوشانيد.

10- كنترل گوش

گوش‌هايتان را از آنچه شنيدنش حلال نيست، فرو بنديد.

11- اكرام ايتام

به يتيمان مردم، محبت كنيد تا بر يتيمان شما محبت ورزند.

12- توبه

از گناهانتان به پيشگاه خداوند توبه كنيد.

13- دعا

در هنگام نمازها، دستانتان را بر آستان او به دعا بلند كنيد. كه آن هنگام خداوند با نظر رحمت به بندگانش مي‌نگرد و هرگاه با او مناجات كنند، پاسخ‌شان مي‌دهد و چون او را صدا بزنند، جوابشان مي‌گويد و چون او را بخوانند، اجابتشان مي‌كند.

14- عمل

اي مردم! جان‌هاي شما در گرو كارهاي شماست، پس با آمرزش خواهي‌ خود، آن‌ها را آزاد سازيد؛ و پشت‌هاي شما از بار گناهانتان سنگين است، پس با طول دادن سجده‌هاي خود، آن‌ها را سبك كنيد.

15- نماز

بدانيد كه خداوند كه يادش والاست به عزت خود سوگند خورده است كه نمازگزاران و سجده‌كنندگان را عذاب نمي‌كند و در روزي كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان براي حساب مي‌ايستند، آنان را با آتش هراسان نمي‌سازد.

16- اطعام

اي مردم. هر كه از شما در اين ماه، روزه‌داري را افطار دهد پاداش او براي آن،نزد خدا، آزاد كردن يك برده و آمرزش گناهان گذشته اوست.

17- حسن خلق

اي مردم! هركس اخلاقش را در اين ماه، نيكو سازد، براي او وسيله عبور از صراط خواهد بود، در آن روز كه گام‌ها بر صراط مي‌لغزد.

18- مدارا با زيردست

و هر كس دراين ماه بر زيردستان خود آسان بگيرد، خداوند حساب او را سبك خواهد گرفت و هر كس در اين ماه، شر خود را از ديگران بازدارد، خداوند در روز ديدارش، غضب خويش را از او بازخواهد داشت.

19- صله ارحام

و هر كه در اين ماه به خويشاوند خود نيكي كند، در روز ديدار، خداوند با رحمتش به او نيكي خواهد كرد. و هر كس از آن خويشان خود ببرد. خداوند در روز ديدار، رحمتش را از او قطع خواهد نمود.

20- انجام مستحبات رمضان

و هر كس در آن، نماز مستحبي بخواند، براي او دوري از آتش، نوشته مي‌شود.

21- پيوند ولايت

و هر كس واجبي را در آن ادا كند، پاداش كسي را دارد كه هفتاد واجب را در ماه‌هاي ديگر ادا كرده است.

22- اجر صلوات بر پيامبر و آل او

و هر كسي در آن، بر من زياد صلوات بفرستد، خداوند كفه‌ ميزان عمل نيك او را در قيامت سنگين مي‌كند.

23- قرآن

و هر كس در آن، آيه‌اي از قرآن تلاوت كند. پاداش كسي را دارد كه در ماه‌هاي ديگر ختم قرآن كرده است.

24- بهشت و دوزخ

اي مردم! در اين ماه، درهاي بهشت بازند. پس از پروردگارتان بخواهيد كه آن‌ها را بر شما نبندد و درهاي دوزخ بسته‌اند پس از پروردگارتان بخواهيد كه آن‌ها را بر شما نگشايد.

25- برترين اعمال

امام علي(ع) مي‌فرمايد من برخاستم و گفتم: اي پيامبر خدا! برترين كارها در اين ماه چيست؟ فرمود: اي ابوالحسن! برترين كارها در اين ماه، پرهيز از حرام‌هاي الهي

گل سر سبد عالم و رسول مکرم اسلام در آخرین روزهای ماه شعبان خطبه ای ایراد فرموده اند که معروف به خطبه شعبانیه است نکات و مطالب خیلی عمیق و جالبی درباره ماه مبارک رمضان در آن بیان شده است که در ادامه تقدیم می گردد.

خطبه شعبانيه پيامبر اکرم

اى مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوى شما رو کرده است.

ماهى که نزد خدا، بهترين ماههاست و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعتهايش بهترين ساعتهاست.

ماهى که در آن شما را به مهمانى خدا دعوت کرده اند و شما در آن از اهل کرامت خدا شده ايد. نفسهاى شما در آن ثواب تسبيح و ذکر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت.

اعمال شما در آن پذيرفته است و دعاهاى شما مستجاب، پس، از پروردگار خويش با نيت هاى راستين و دلهاى پاک، بخواهيد که توفيق روزه اين ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنايت فرمايد.

پس شقى و بدبخت، آن کسى است که در اين ماه بزرگ، از آمرزش خدا بى بهره شود. در اين ماه باگرسنگى و تشنگى خود، گرسنگى و تشنگى روز قيامت را بياد آوريد. به فقيران و درماندگان کمک وياری کنيد.

به پيران و کهنسالان احترام و به کودکانتان ملاطفت و مهربانى نموده و با خويشاوندان رفت و آمد داشته باشيد.

 زبان خود را از گفتار ناشايست نگاه داريد. ديدگان خود را از ديدن ناروا و حرام بپوشانيد و گوشهاى خود را از شنيدن آنچه نادرست است، باز داريد. با يتيمان مردم مهربانى کنيد تا بعد از شما با يتيمان شما مهربانى کنند. از گناهان خود به سوى خدا توبه و بازگشت کنيد.

در اوقات نماز، دستهاى خود را به دعا برداريد، زيرا که وقت نماز بهترين ساعتهاست و در اين اوقات، حق تعالى با رحمت، به بندگانش مى نگرد و اگر با او مناجات کنند، پاسخشان دهد و چنانچه او را ندا کنند لبيکشان گويد و اگر از او بخواهند عطا کند و چون او را بخوانند مستجابشان گرداند.

 اى مردم! جانهايتان در گرو اعمال شماست. پس با طلب آمرزش از خدا، آنها را از گرو، خارج کنيد. پشت شما از بار گناهان سنگين است، پس با طولانی کردن سجده ها، آن را سبک گردانيد و بدانيد که حق تعالى به عزت خود سوگند ياد کرده است که نمازگزاران و سجده کنندگان در اين ماه را عذاب نکند و در روز قيامت آنها را از آتش دوزخ در امان دارد.

اى مردم! هرکه از شما روزه دار مؤمنى را در اين ماه افطار دهد، نزد خدا پاداش بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته  اش را خواهد داشت.

برخى از اصحاب گفتند: يا رسول الله! همه ما قادر به انجام آن نيستيم. حضرت فرمود: با افطار دادن روزه داران، از آتش جهنم بپرهيزيد اگرچه به نصف دانه خرما و يا به يک جرعه آب باشد.

اى مردم! هرکس اخلاق خود را در اين ماه نيکو کند، از صراط، آسان بگذرد، آن روز که قدمها، بر آن بلغزد. هرکس در  اين ماه کارهاى غلامان و مستخدمان خود را سبک گرداند، خدا در قيامت حساب او را آسان کند.

 هرکس در اين ماه از آزار رساندن به مردم خوددارى کند، حق تعالى، روز قيامت،خشم خود را از او بازدارد.

 هرکس در اين ماه يتيم بى پدرى را گرامى دارد، خدا او را در قيامت عزيز گرداند.

هرکس در اين ماه صله رحم کند و با خويشان بپيوندد، خدا او را در قيامت به رحمت خود واصل گرداند و هرکس در   اين ماه رابطه اش را با خويشان خود قطع کند،خداوند در قيامت رحمت خود را از او دريغ نمايد.

 هرکس در اين ماه نماز مستحبى بپا دارد، خداوند او را از آتش جهنم برهاند و کسى که نماز واجبى بجا آورد، خداوند  ثواب هفتاد نماز واجب در ماههاى ديگر را به او عطا کند.

 هرکس در اين ماه بسيار بر من صلوات فرستد، خداوند کفه سبک اعمال او را سنگين گرداند.

وهرکس که در اين ماه يک آيه از قرآن تلاوت کند، ثواب کسى را دارد که در ماههاى ديگر قرآن را ختم کرده باشد.

اى مردم! درهاى بهشت در اين ماه گشوده است، از پروردگار خود بخواهيد که آنها را بر روى شما نبندد.

و درهاى جهنم در اين ماه بسته است، از خدا بخواهيد که آنها را بر روى شما نگشايد.

شياطين در اين ماه در غل و زنجيرند. از خدا بخواهيد که آنها را بر شما مسلط نگرداند.

على عليه السلام مى فرمايد: در اين حال از جا برخاسته و عرض کردم، اى پيامبر خدا! برترين اعمال در اين ماه چيست؟ حضرت فرمود: اى ابا الحسن! برترين اعمال در اين ماه پرهيز از محرمات است.

 

دو شنبه 26 تير 1391برچسب:تنور , راز ظهور,امام صادق , آزمایش, :: 22:58 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

تنور ِ محک ، راز ِ ظهور

يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام حكايت می نمايد:

در منزل آن حضرت بودم ، كه شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام كرد و پس از آن كه نشست ، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت

ياابن رسول اللّه ! شما بيش از حدّ عطوفت و مهربانى داريد، شما اهل بيت امامت و ولايت هستيد، چه چيز مانع شده است كه قيام نمى كنيد و حقّ خود را از غاصبين و ظالمين باز پس نمى گيريد، با اين كه بيش از يك صد هزار شمشير زن آماده جهاد و فداكارى در ركاب شما هستند؟!

امام صادق عليه السلام فرمود: آرام باش ، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به يكى از پيش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش كن

همين كه آتش تنور روشن شد و شعله هاى آتش زبانه كشيد، امام عليه السلام به آن شخص خراسانى خطاب نمود: برخيز و برو داخل تنور آتش ‍ بنشين

 


سهل خراسانى گفت : اى سرور و مولايم ! مرا در آتش ، عذاب مگردان ، و مرا مورد عفو و بخشش خويش قرار بده ، خداوند شما را مورد رحمت واسعه خويش قرار دهد.

در همين لحظات شخص ديگرى به نام هارون مكّى - در حالى كه كفش هاى خود را به دست گرفته بود - وارد شد و سلام كرد.

حضرت امام صادق سلام اللّه عليه ، پس از جواب سلام ، به او فرمود: اى هارون ! كفش هايت را زمين بگذار و حركت كن برو درون تنور آتش و بنشين .

هارون مكّى كفش هاى خود را بر زمين نهاد و بدون چون و چرا و بهانه اى ، داخل تنور رفت و در ميان شعله هاى آتش نشست

آن گاه امام عليه السلام با سهل خراسانى مشغول مذاكره و صحبت شد و پيرامون وضعيّت فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى و ديگر جوانب شهر و مردم خراسان مطالبى را مطرح نمود مثل آن كه مدّت ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است

پس از گذشت ساعتى ، حضرت فرمود: اى سهل ! بلند شو، برو ببين در تنور چه خبر است

همين كه سهل كنار تنور آمد، ديد هارون مكّى چهار زانو روى آتش ها نشسته است ، پس از آن امام عليه السلام به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بيا؛ و هارون هم از تنور بيرون آمد.

بعد از آن ، حضرت خطاب به سهل خراسانى كرد و اظهار داشت : در خراسان شما چند نفر مخلص مانند اين شخص - هارون كه مطيع ما مى باشد - پيدا مى شود؟

سهل پاسخ داد: هيچ ، نه به خدا سوگند! حتّى يك نفر هم اين چنين وجود ندارد.

امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: اى سهل ! ما خود مى دانيم كه در چه زمانى خروج و قيام نمائيم و آن زمان موقعى خواهد

پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:هدیه ,امام زمان , ترک گناه, :: 21:31 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

اگه به کسی بخوای هدیه بدی

 باید ببینی چی دوست داره ، چی لازم داره

اگر طالب دیدار با امام زمان هستی!!!

«اگر طالب دیدار امام زمانت هستی به فلان شهر برو. حضرت بقیة الله در بازار آهنگران در مغازه قفل‌سازی نشسته بلند شو و خدمت ایشان برس»

بعد از مدت‌ها چله‌ نشینی و دعا و توسل به علوم غریبه بالاخره کور سویی از امید به رویم تابیدن گرفت.

به سرعت بلند شدم و وسایل سفر را آماده کردم. سفر راحتی نبود. اما حاضر بودم چند برابر این سختی را تحمل کنم تا بتوانم به آرزویم برسم. شور و اشتیاقی که از وجودم زبانه می‌کشید مرا به حرکت وا می‌داشت.

خودم را به بازار آهنگران رساندم آن قدر هیجان زده بودم که چشم‌هایم هیچ چیز را نمی‌دید. فقط مغازه پیر قفل‌ساز را جستجو می‌کردم. لحظه به لحظه که می‌گذشت شوق و شورم بیشتر می‌شد.

 وقتی وارد مغازه پیرمرد قفل‌ساز شدم در همان نگاه اول امام را شناختم. دستم را روی سینه گذاشته و با ادب سلام دادم. در آن لحظه همه چیز به جز وجود امام را فراموش کرده بودم. حضرت جوابم را داد و با دست مرا به سکوت فرا خواند.

پیرمرد در حال وارسی چند قفل بود. در این لحظه پیرزنی وارد مغازه شد لباس‌های کهنه‌ای به تن داشت و عصایی به دست. در دستان فرتوت و لرزانش قفلی به چشم می‌خورد. پیرزن آن را به قفل ساز نشان داد و گفت: برادر برای رضای خدا این قفل را سه شاهی از من بخرید. به پولش نیاز دارم.

پیرمرد قفل را گرفت و آن را وارسی کرد. قفل سالم بود پس رو به زن کرد و گفت: خواهرم این قفل هشت شاهی می‌ارزد. کلید آن هم دو شاهی می‌شود. اگر دو شاهی به من بدهی من کلیدش را برایت می‌سازم و در آن صورت پول قفل ده شاهی می‌شود.

پیرزن گفت: من به این قفل نیازی ندارم فقط شما اگر آن را سه شاهی از من بخرید برایتان دعای خیر می‌کنم.

 پیرمرد با آرامش جواب داد: خواهرم تو مسلمانی و من هم مسلمان. چرا مال مسلمان را ارزان بخرم من نمی‌خواهم تو ضرر کنی.

این قفل هشت شاهی ارزش دارد و من اگر بخواهم در معامله سودی ببرم آن را به قیمت هفت شاهی می‌خرم چون در این معامله بیشتر از یک شاهی سود بردن بی‌انصافی است.

پیرزن با ناباوری قفل ساز را نگاه کرد و بعد از این که سخنان پیرمرد تمام شد گفت: من تمام این بازار را زیر پا گذاشتم و این قفل را به هر که نشان دادم گفتند بیشتر از دو شاهی آن را نمی‌خرند من هم به این دلیل به آنها نفروختم که به سه شاهی پول نیاز دارم.

 پیرمرد گفت: اگر آن را می‌فروشی من هفت شاهی می‌خرم و سپس هفت شاهی به پیرزن داد. پیرزن راضی و خوشحال عصا زنان دور شد.

آنگاه امام رو به من کرد و گفت: مشاهده کردی؟ شما هم اینطور باشید تا ما خود به سراغ شما بیاییم

چله نشینی لازم نیست و توسل به علوم غریبه فایده‌ای ندارد

عمل درست داشته باشید و مسلمان باشید

از تمام این شهر من این پیرمرد را برای مصاحبت انتخاب کرده‌ام چون دیندار است و خدا را می‌شناسد این هم از امتحانی که داد.

او با اطلاع از نیاز زن به پول قفل را به قیمت واقعی‌اش از او خرید. این گونه است که من هر هفته به سراغش می‌آیم و احوالش را می‌پرسم.

 

پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:لبخند , رضایت , امام, :: 17:9 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

السلام علیک یا نور الله الذی یهتدی به المهتدون

در خدمت امام رضا علیه السلام نشسته بود و مشغول گفتگو با حضرت بود که جمعی از اهل بصره برای ورود و دیدار ایشان اذن خواستند. امام به یونس دستور دادند که به پستوی خانه برود و تا به او اجازه نداده اند بیرون نیاید.

دقایقی از حضور میهمانان گذشت و صحبت به یونس و فعالیت های او رسید. هر کدام تا توانستند از یونس بدگویی و گلایه کردند که او بر ضد شما فعالیت دارد و افکارش انحرافی است و ... . در پاسخ آن ها امام تنها سر به زیر انداختند و سکوت نمودند...

یونس همه را می شنید اما اجازه نداشت تا بیرون بیاید. قطرات اشک بر صورتش نشست و زانوانش را در بغل گرفت. چه باید می کرد؟؟؟

مدتی گذشت و میهمانان مرخص شدند. امام یونس را صدا زدند تا بیرون بیاید. یونس با چشمانی قرمز و صورتی اشک آلود وارد شد. بغض گلویش را گرفته بود...

امام نگاه پر رافتشان را بر چهره ی غمزده ی یونس دوختند. نگاهی که انگار آب بود بر دل آتش زده اش... و در همان حال فرمودند: سبب گریه ات چیست؟

سوال امام یونس را به هق هق انداخت. آقا دیدید چه ها پشت سرم گفتند و مرا بی جهت متهم ساختند؟ من ... من هر چه کرده ام به نیت دفاع از حریم شما بوده است

امام فرمودند: یونس اگر در یک دست مقداری گِل باشد و در دست دیگر مرواریدی سپید و همه بگویند آن قطعه گِل مروارید است آیا تو سخنشان را می پذیری؟

یونس گفت: نه آقا. من به چشم خود مروارید را می بینم. چگونه چنین حرفی را باور کنم؟

فرمودند: یونس! تو را چه باک که همه ی عالم مذمتت کنند و بدگویی ات را نمایند هنگامی که ولی خدا از تو خرسند و راضی است؟؟؟

لبخند رضایت امام برای تو کافی است...

بحار الانوار ج2، ص 66، باب 13

چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:شهادت ,چمران , مناجات, :: 12:49 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

آخرین مناجات دکتر شهید مصطفی چمران

اي حيات! با تو وداع مي کنم، با همه مظاهر و جبروتت.

اي پا هاي من! مي دانم که فداکاريد و به فرمان من مشتاقانه به سوي شهادت صاعقه وار به حرکت در مي آييد.

اما من آرزويي بزرگتر دارم. به قدرت آهنينم محکم باشيد و اين پيکر کوچک، ولي سنگين از آرزوها و نقشه ها و اميد ها و مسوليتها را به سرعت مطلوب به نقطه دلخواه برسانيد.

در اين لحظات آخر عمر، آبروي مرا حفظ کنيد.

شما سالهاي دراز به من خدمت ها کرده ايد.

از شما آرزو مي کنم که اين آخرين لحظه را به بهترين وجه، ادا کنيد.

اي دست های من! قوي و دقيق باشيد

اي چشمان من ! تيز بين باشيد.

اي قلب من! اين لحظات آخرين را تحمل کن.

به شما قول مي دهم که پس از چند لحظه همه شما در استراحتي عميق و ابدي آرامش خود را براي هميشه بيابيد.

من چند لحظه بعد به شما آرامش مي دهم، آرامش ابدي.

اين لحظات حساس وداع با زندگي و عالم، لحظات لقاي پروردگار و لحظات رقص من در برابر مرگ بايد زيبا باشد.

در راه تو من مسوليت تام دارم که در مقابل شدائد و بلايا بايستم،

تمام ناراحتي ها را تحمل کنم. رنج ها را بپذيرم، چون شمع بسوزم و راه را براي ديگران روشن کنم.

اي خدا! من بايد از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا که دشمنان، مرا از اين راه طعنه زنند.

بايد به آن سنگ دلاني که علم را بهانه کرده و به ديگران فخر مي فروشند ثابت کنم که خاک من هم نخواهند شد.بايد همه آن تيره دلان مغرور و متکبر را به زانو در آورم، آنگاه خود خاضع ترين وافتاده ترين فرد روي زمين باشم...

شهادت این شیر مرد عرصه دفاع و شهادت تسلیت باد

 

زنان آخر الزمان


روزی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در جمع صحابی خود فرمودند:

 چگونه می شود حال شما هنگامی که زن های شما فاسد شوند و جوانان شما به فسق و فجور بگرایند و شما نیز به جای امر به معروف امر به منکر و نهی از معروف نمایید!! معروف را منکر بپندارید و منکر را معروف!!

اصحاب با تعجب پرسیدند : آیا چنین وضعی پیش خواهد آمد؟

پیامبر فرمودند: بلی بدتر از این هم خواهد شد. هنگامی که زن ها برای طمع دنیا در داد و ستد همسرانشان شرکت کنند.

مردها خود را به صورت زن و زن ها خود را به صورت مرد در می آورند و لعنت خدا بر اینان.

زنا دادن بصورت یک فضیلت برای زن بازگو می شود دیگر منتظر شب نمی شوند که تاریکی آنها را بپوشاند، زیرا جرأت بر خدا به آن حد می رسد”. محمد باقر مجلسی در بحار الانوار می نویسد: یعنی دیگر نیازی به مخفی کاری نیست، بلکه آشکارا گناه می شود .

در آخر امت من مردانی پیدا می شوند که زنانشان در عین لباس پوشیدن لخت و عور هستند و بر سرشان چیزی همانند کوهان اشتران لاغر است آنها عطر بهشت را نمی شنوند آنها را لعنت کنید که آنها از رحمت خدا به دور هستند.

( روایت از بحارالانوار ج۵۲ ص۲۵۴تا۲۶۰)

فشار دردناک مرگ

ضرورت فراهم آوردن «ايمان مستقر»

مبادا بي‌دين بميريد يعني ديني فراهم كنيد كه با شما تا قبر باشد يعني ايمان مستقر فراهم كنيد چون ايمان اگر مستودع باشد با فشار مرگ گرفته مي‌شود اين‌ طور نيست كه فشار مرگ نظير فشارهاي بيماريهاي ديگر باشد كه قابل تحمل باشد چون اگر قابل تحمّل باشد كه روح بدن را رها نمي‌كند پس اگر تمام اعضاي بدن انسان را تكه تكه كنند، دردش همانند مرگ نيست، نمي‌شود آن را توصيف كرد. اگر قابل تحمل بود بدن را روح ترك نمي‌كرد؛ پس فشار و طامّه موت آن چنان دردناك است كه قابل تحمل نيست؛ چون قابل تحمل نيست انسان تسليم مي‌شود. خب آن فشار كه نمي‌گذارد براي انسان عقيده بماند، اگر عقيده مستقر نباشد، ملكه نباشد نمي‌ماند.

راز عجز از پاسخگويي در قبر

اينكه در سؤال قبر ساده‌ترين مسائل را سؤال مي‌كنند و خيلي ها در قبر مي‌مانند و نمي‌توانند جواب بدهند براي اينكه فشار مرگ همه آن خاطرات حصولي را از ياد انسان مي‌برد در موقع امتحان كه مسائل ساده را سؤال نمي‌كنند مسائل پيچيده را سؤال مي‌كنند در حالي كه در قبر ساده‌ترين مسئله را سؤال مي‌كنند كه خداي تو كيست. خب هر بانماز و بي‌نمازي بالاخره مي‌داند الله جل جلاله رب، اوست چه انسان مطيع چه عادل چه فاسق بالاخره مي‌داند قرآن كتاب اوست اسلام دين اوست كعبه قبله اوست، رسول خدا [صلّي الله عليه وآله وسلّم] پيغمبر اوست اهل بيت [عليهم‌السلام] ائمه ما هستند اينها را كه مي‌داند اما در قبر يادش نيست يعني فشار مرگ آن‌چنان فشاري نيست كه براي انسان حافظه بگذارد لذا در قبر در حد كافر است جواب نمي‌دهد يعني نمي‌داند ساليان متمادي وقتي معذّب در برزخ ماند در بعضي روايات دارد تازه كم‌كم يادش مي‌آيد كه پيغمبر او كسي است كه قرآن بر او نازل شده، نام مبارك حضرت اصلاً يادش نمي‌آيد. اين [فراموش نكردن خدا، رسول، قرآن و...] با ايمان مستقر مي‌سازد نه با ايمان مستودَع. هم ما را به اصل اسلام دعوت كرده‌اند. هم اسلام مستقر كه آن‌چنان در جان ما عجين بشود كه با فشار مرگ از بين نرود.

فرمود: با اسلام بميريد: ﴿فلا تموتن الاّ وانتم مسلمون اينكه فرمود: ﴿فلا تموتن الا و أنتم مسلمون مسئلهٴ هشدار دادن مرگ هم خودش در توصيه نقشي دارد؛ لذا يوسف(سلام الله عليه) عرض كرد: ﴿توفّني مسلماً ؛ خدايا! آن توفيق را بده كه من مسلمان بميرم يعني اسلام آنچنان در جان من ملكه شده باشد و عجين شده باشد كه من مسلم بميرم [و] اين فشار مرگ نتواند در من اثر كند.

گوارا بودن مرگ در ذائقهٴ مؤمن

و سرّش اين است كه اگر كسي ايمان مستقر داشت فشار نمي‌بيند؛  نه [اينكه] فشار مي‌بيند و مي‌رهد؛ چون براي مؤمن اصلاً مرگ فشاري ندارد شما روايات موت را ملاحظه بفرماييد. هيچ لحظه‌اي گوارا تر از لحظه مرگ براي مؤمن نيست در تمام دوران عمر اگر خوشيهايي را پشت سرگذاشته، هيچ نشاط به آن اندازه نيست كه انسان دارد جان به دوست مي‌دهد. خب براي او فشار نيست اصلاً. اگر كمي آلودگي داشته باشد مختصر فشار مي‌بيند چون فشار نمي‌بيند اين گوهر از دستش نمي‌افتد. آن كه فشار مي‌بيند اين گوهر از دستش مي‌افتد تا دوباره بگيرد دشوار است.

 

حضرت آیت الله جوادی آملی تفسير سوره مبارکه بقره جلسه 231

 

 

شرك مؤمنان در بيان امام صادق(عليه‌السلام)

در ذيل اين آيه كريمه است از امام(سلام الله عليه) سؤال مي‌كنند، چطور اكثر مؤمنين مشركند؟ فرمود: همين كه مي‌گويند: «لولا فلان لهلكت» ؛ اگر فلان كس نبود ما از بين مي‌رفتيم. يا همين تعبيري كه رايج است بين ما مي‌گوييم «اوّل خدا دوّم شما» يا «اوّل خدا دوّم فلان طبيب اگر نبود اين مشكل ما حل نمي‌شد» براي خدا يك اوليّتي قائل هستيم كه ثاني‌اش را طبيب يا غير طبيب تأمين مي‌كند، اينكه اسلام نشد. اگر خدا ﴿هو الاوّل و الآخر است ديگر ثاني و ثالث و رابع ندارد بعد به امام عرض كردند: پس ما چه بگوييم فرمود: نگوييد «لولا فلان لهلكْتُ»، نگوييد اگر فلان كس نبود مشكل ما حلّ نمي‌شد، بگوييد: خدا را شكر كه از اين راه مشكل ما را حلّ كرد.

كسي حق ندارد بگويد اگر آب نبود من مي‌مردم، بايد بگويد خداي سبحان از راه آب عطشم را برطرف كرد لسانش، لسان ابراهيمي باشد كه بگويد ﴿يطعمني و يسقين . نگويد اگر آب نبود من مي‌مردم، بگويد اگر ساقي نبود من مي‌مردم [و] ساقي خداست آب از مجاري فيض و رحمت اوست فرمود: ﴿يطعمني و يسقين اينكه گفته‌اند: در كنار سفره غذا كه نشستيد بعد از غذا بگوييد «خدا را شكر مي‌كنيم كه أطعمنا و أكرمنا: او مطعم ماست او ساقي ماست» اگر كسي موحّد بود همه حالات را و همه بركات را از ناحيه خداي سبحان مي‌داند

حضرت آیت الله جوادی آملی تفسیر سوره بقره

جمعه 26 خرداد 1391برچسب:??? , ????? ???, :: 18:0 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

ما کی میمیریم؟؟؟

اومد پيشم حالش خيلي عجيب بود فهميدم با بقيه فرق ميکنه

گفت :حاج آقا يه سوال دارم که خيلي جوابش برام مهمه

گفتم :چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال ميشم بتونم کمکتون کنم

گفت: من رفتني ام!

گفتم: يعني چي؟

گفت: دارم ميميرم

گفتم: دکتر ديگه اي رفتی، خارج از کشور؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاري نميشه کرد.

گفتم: خدا کريمه، انشاله که بهت سلامتي ميده

با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بميرم یعنی خدا کريم نيست؟

فهميدم آدم فهميده ايه و نميشه گول ماليد سرش

گفتم: راست ميگي، حالا سوالت چيه؟

گفت: من از وقتي فهميدم دارم ميميرم خيلي ناراحت شدم از خونه بيرون نميومدم

کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن

تا اينکه يه روز به خودم گفتم تا کي منتظر مرگ باشم

خلاصه يه روز صبح از خونه زدم بيرون مثل همه شروع به کار کردم

اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار اين حال منو کسي نداشت

خيلي مهربون شدم، ديگه رفتاراي غلط مردم خيلي اذيتم نميکرد

با خودم ميگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن

آخه من رفتني ام و اونا انگار موندنی

سرتونو درد نيارم من کار ميکردم اما حرص نداشتم

بين مردم بودم اما بهشون ظلم نميکردم و دوستشون داشتم

ماشين عروس که ميديدم از ته دل شاد ميشدم و دعا ميکردم

گدا که ميديدم از ته دل غصه ميخوردم و بدون اينکه حساب کتاب کنم کمک ميکردم

مثل پير مردا برای همه جوونا  آرزوي خوشبختي ميکردم

الغرض اينکه اين ماجرا منو آدم خوبي کرد و مهربون شدم

حالا سوالم اينه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آيا خدا اين خوب شدن منو قبول ميکنه؟

گفتم: بله، اونجور که میدونم و به نظرم ميرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزيزه

آرام آرام خدا حافظي کرد و تشکر، وقتی داشت ميرفت گفتم: راستي نگفتي چقدر وقت داري؟

گفت: معلوم نيست بين يک روز تا چند هزار روز!!!

يه چرتکه انداختم ديدم منم تقريبا همين قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بيماريت چيه؟

گفت: بيمار نيستم!

گفتم: پس چي؟

گفت: فهميدم مردنيم، رفتم دکتر گفتم: ميتونيد کاري کنيد که نميرم گفتن: نه گفتم: خارج چي؟ و باز گفتند : نه! خلاصه حاجي مارفتني هستيم وقتش فرقي داره مگه؟ باز خنديد و رفت و دل منو با خودش برد...

واقعا كي مي دونه تا كي هست؟!

بازي هاي زندگي رو نبايد خيلي جدي گرفت...

به نقل از وبلاگ هستیم تا پای جان

هدیه حاج حسنعلی نخودکی به امام خمینی (ره)

از حضرت آیت ‌الله آقا موسی شبیری زنجانی نقل شده است که:

در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام درصحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می شوند.

امام امت (ره) که در آن زمان شاید درحدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می گوید با شما سخنی دارم.

حاج حسنعلی نخودکی می گوید:

 من درحال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می آید و می گوید چه کار دارید؟

امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (ع) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟

حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:

اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و درهر جائی به کار نبرید؟

امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند :

 نه نمی توانم  چنین قولی به شما بدهم.

حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید روبه ایشان کرد و فرمود:

حالا که نمی توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می دهم و آن این که بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هوالعلی العظیم» می خوانی .و بعد تسبیحات فاطمه زهرا(س) را می گویی . و بعد سه بار سوره توحید «قل هوالله احد» را می خوانی . و بعد سه بار صلوات می گویی و بعد سه بار آیه مبارکه: و من یتق الله یجعل له مخرجا. و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدراً ؛ (طلاق/2 و 3) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می کند و او را از جائی که گمان ندارد روزی می دهد، و هرکس برخداوند توکل کند کفایت امرش را می کند، خداوند فرمان خود را به انجام می رساند، و خدا برای هرچیزی اندازه ای قرار داده است.) را می خوانی که این از کیمیا برایت بهتر است

دارالشفای آل محمد (صلوات الله علیه)

برگ هایی برگرفته از سیره علامه طباطبایی در زیارت امام رضا علیه السلام

 علامه طباطبایی میفرمودند: «همه امامان علیهم السلام لطف دارند، اما لطف حضرت رضا علیهالسلام محسوس است.» و در نقلی دیگر، بیان میکردند: «همه امامان معصوم علیهم السلام رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا علیه السلام ظاهر است.»

و نیز میفرمودند: «انسان هنگامی که وارد حرم رضوی علیه السلام میشود، مشاهده میکند که از در و دیوار حرم آن امام رأفت میبارد.»

ایشان هر ساله به مشهد مشرف میشد حتی در پنج شش ماه آخر عمر با همه کسالتی که داشت به مشهد مشرف شد. یکی از بستگان نزدیک ایشان میگفت: «با آغوش باز با آن کهولت سن و کسالت، جمعیت را میشکافت و با علاقه ضریح را میبوسید و توسل میجست که گاهی به زحمت او را از ضریح جدا میکردیم».

ایشان میگفت: «من به حال این مردم که این طور عاشقانه ضریح را میبوسند، غبطه میخورم».

فرزند ایشان نقل میکردند: در سال آخر حیاتشان به دلیل کسالتی که داشتند و بنا به تأکید و توصیه پزشکِ مخصوص نمیخواستیم که ایشان به مشهد مقدس بروند. ولی ایشان اصرار داشتند و رفتند.

پس از مراجعت از مشهد، به ایشان گفتم : سرانجام به مشهد رفتید، فرمود: «پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد؟»

علامه طباطبایی وقتی به مشهد، مشرف میشد، از وی تقاضا میکردند که در خارج از مشهد چون طُرقبه و ... به دلیل اعتدال هوا، سکونت داشته باشند و گهگاهی برای زیارت مشرف گردد. ایشان ابداً قبول نمیکرد و میفرمود: «ما از پناه امام هشتم به جای دیگری نمیرویم.»

یکی از شاگردان علامه طباطبایی میگوید: «... هیچ به خاطر ندارم که از اسم هر یک از ائمه علیهمالسلام بدون ادای احترام گذشته باشند. در مشهد که همه ساله مشرف میشدند و تابستان را در آنجا میماندند وقتی وارد صحن حضرت رضا علیه السلام میشدند، بارها که در خدمتشان بودم و میدیدم که دستهای مرتعش را روی آستانه در میگذاشتند و با بدن لرزان از جان و دل آستانه در را میبوسیدند، گاهی از محضرشان التماس دعا درخواست میشد میگفتند: «بروید از حضرت بگیرید؛ ما اینجا کارهای نیستیم؛ همه چیز آنجاست! ».

زمانی نویسنده مشهوری بوسیدن ضریح امامان علیهم السلام و این قبیل احترام نهادنها را تشنیع میکرد. وقتی سخن او را به مرحوم علامه در حرم رضوی علیه السلام عرض کردند، ایشان فرمود: «اگر منع مردم نبود، من از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح، زمین را میبوسیدم».

 و روزی در صحن حرم امام رضا علیه السلام شخصی به علامه [که اصلاً اذن نمیداد کسی دست ایشان را ببوسد] عرض کرد: «از راه دور آمدهام و میخواهم دست شما را ببوسم.» علامه فرمود: «زمین صحن را ببوس که از سر من هم بهتر است! ».

یک بار علامه میخواستند به روضه رضوی علیه السلام مشرف شوند. به ایشان عرض شد: «آقا! حرم شلوغ است؛ وقت دیگری بروید!» فرمودند: «خوب، من هم یکی از شلوغها! » و رفتند. مردم هم که ایشان را نمیشناختند تا راهی برایشان بگشایند و در نتیجه، هر چه سعی کردند دستشان را به ضریح مبارک برسانند، نشد و مردم ایشان را به عقب هل دادند. وقتی بازگشتند، اطرافیان پرسیدند: «چطور بود؟» فرمودند: «خیلی خوب بود! خیلی لذت بردم! ».

حجت الاسلام معزّی نقل میکند که یک بار در ایام طلبگی به مشهد رفته بودم و در صحنهای حرم رضوی علیه السلام قدم میزدم و به بارگاه امام مینگریستم اما داخل رواقها و روضه نمیرفتم. ناگهان دست مهربانی بر روی شانههایم قرار گرفت و با لحنی آرام فرمود: «حاج شیخ حسن! چرا وارد نمیشوی؟!» نگاه کردم و دیدم علامه طباطبائی است. عرض کردم: خجالت میکشم با این آشفتگی روحی بر امام رضا علیه السلام وارد شوم. من آلوده کجا و حرم پاک ایشان کجا! آنگاه مرحوم علامه فرمود: «طبیب برای چه مطب باز میکند؟ برای این که بیماران به وی مراجعه کنند و با نسخه او تندرستی خود را بیابند. این جا هم دارالشفای آل محمد ـ علیهم السلام ـ است. داخل شو که امام رضا علیهالسلام طبیب الأطباء است »

سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:فضیلت ماه رجب , روزه, :: 22:21 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

نکاتی در باب فضیلت ماه رجب

 

ساعاتی بیشتر به حلول ماه رجب باقی نمانده، ماهی که ماه امیرالمؤمنین علی بن ابن ابی طالب (ع) خوانده شده و درباره فضیلت ها، اعمال و مبارکی آن فراوان گفته شده است.

 

دعای پیامبر (ص) در ماه رجب

چون رسول خدا(ص) نظرش به هلال رجب مى‏افتاد می‌فرمودند: خدایا ماه رجب و شعبان را بر ماه مبارک گردان و ما را به ماه مبارک رمضان رسانده و بر گرفتن روزه و عبادت و بر حفظ زبان و پوشیدن چشم از نامحرمان یارى فرما و بهره ما را از آن ماه تنها گرسنگى و تشنگى قرار نده. (سنن‌النبی، ج1، ص363)

 

رجبیون کجایند؟

حضرت امام صادق(ع) فرموده است: روز رستاخیز سروشى از درون عرش ندا مى‏دهد رجبى‏ها کجایند؟ گروهى برمى‏خیزند که چهره‏شان براى مردم محشر مى‏درخشد، بر سرشان تاج پادشاهى آکنده از مروارید و یاقوت است. همراه هر یک از ایشان هزار فرشته از سوى راست و هزار فرشته از سوى چپ ایستاده‏اند و به او مى‏گویند اى بنده خدا! کرامت خداى بر تو گوارا باد! از عرش هم ندا مى‏آید که اى بندگان من! سوگند به عزت و جلال خودم جایگاه شما را گرامى و عطاى شما را جزیل قرار مى‏دهم و غرفه‏هایى از بهشت به شما ارزانى مى‏دارم که از زیر آن جوى‏ها جارى است و جاودانه در آن خواهید بود و پاداش عمل‏کنندگان چه نیکوست، شما براى من در ماهى، روزه‏ی مستحبى گرفتید که حرمت آن ماه را بزرگ و حق آن را واجب کرده‏ام. اى فرشتگان من! اى بندگان و کنیزکان مرا به بهشت درآورید. امام صادق اضافه فرموده که این پاداش کسى است که چیزى از ماه رجب را روزه بگیرد، هر چند یک روز از دهه اول یا دوم یا آخر آن باشد. (روضة‌الواعظین، ج2، ص402)

 

پاداش روزه در ماه رجب

امام محمد باقر(ع) می‌فرمایند: هر که یک روز از ماه رجب را روزه دارد از اول یا وسط یا آخر ماه خدا بهشت را بر او واجب کند و روز قیامت با ما هم درجه‏اش سازد و هر که دو روز از رجب را روزه دارد به او گویند کردار از سر گیر که خدا آنچه گذشت از برایت آمرزید و هر که سه روز از رجب روزه گیرد باو گویند گذشته و آینده‏ات آمرزیده شد، براى هر که از برادران گنهکارت خواهى شفاعت کن و براى آشنایانت و هر که هفت روز از رجب را روزه دارد هفت در دوزخ بر او بسته گردد و هر که هشت روز از رجب را روزه دارد هشت در بهشت به رویش باز شود تا از هر کدام خواهد در آید. (أمالی الصدوق، ص 6)

 

نهری به نام رجب

از پیغمبر(ص) روایت است که در بهشت نهری است به نام رجب، آبش از برف سفیدتر و از عسل شیرین‏تر و هر که یک روز از رجب روزه دارد از آن بیاشامد.(بحار، جلد55 ، باب 13، ص341)

 

فاصله دوزخ از روزه‌‌دار رجب

امام کاظم(ع) فرمود: رجب ماه بزرگى است که خداوند در آن ماه پاداش‏ها را دو چندان کند و گناهان را پاک سازد. هر که یک روز از ماه رجب را روزه بدارد، دوزخ به اندازه مسافت صد سال از او دورى گزیند و هر که سه روز از ماه رجب را روزه بدارد بهشت بر او واجب آید. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 54

جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:صدا و سیما , حجاب , ریش, :: 22:21 ::  نويسنده : معبری به سمت خدا

در سینما و تلویزیون ما ریش ها، محاسن و چادر ها حجاب نیست

لباس فرمی است تحمیل شده به آقای کارگردان !

شاید یکی از دلایل عدم تاثیرگذاری سریال های صدا و سیما در القای حجاب به مخاطب این باشه که ببیننده تلویزیون که امروز خانم بازیگر رو با این پوشش و گریم دیده همزمان همین بازیگر خانم رو با پوشش و حجاب و گریم کاملا متضاد در فیلم های سینمایی میبینه!

دورویی و دورنگی در تبلیغات و پیام رسانی برای هیچ بیننده ای خوشایند نخواهد بود. ضمن اینکه باعث میشه  اندک تاثیری که ممکنه تبلیغات مثبت به دنبال داشته باشه رو هم خنثی کنه !

در ناخودآگاه مخاطب اینطور القاء می شود که به سادگی میتوان پوشیده بود و محجبه؛ از آن ساده تر می توان حجاب خود را برداشت بدون هیچگونه احساس تکلیفی از سوی دین و شرع ...

مقایسه کنید؛ آیا چنین هویتی می تواند الگوی مناسبی باشد برای حجاب دختران ما؟

آقا اجازه هست ، به خانم شما نگاه كنم

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت:

ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... خجالت نمی کشی؟ ...

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد .

درباره سمت خدا

مرکز آفرینشهای هنری موسسه معبر ارائه مطالب دینی و انقلابی و مرتبط با شهدا در قالب هنر طراحی عکس و پوستر و .. ساخت مستند شهدا و ... طراحی نمایشگاه های مرتبط با شهدا و انقلاب اسلامی سازی نرم افزار ها ارتباط با مدیر ، انتقاد و پیشنهاد و سفارش طراحی در تلگرام @maabar1
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
پيوندها

نويسندگان